آوای وحش
معرفی کتاب آوای وحش
جک لندن در کتاب آوای وحش، صحنههایی را به تصویر کشیده که بیشتر آنها را به چشم خود دیده و قهرمانهای داستانهایش نیز از شخصیتهای واقعی گرفته شدهاند. از این رمان، چندین فیلم و سریال ساخته شده و از محبوبترین و تأثیرگذارترین رمانهای جک لندن محسوب میشود.
کتاب آوای وحش (the call of the wild) را به جرأت میتوان معروفترین و پرمخاطبترین اثر جک لندن دانست؛ کتابی که در سال 1903 منتشر گشت و بعد از برگردان به بیش از 70 زبان دنیا و فروش میلیونها نسخه از آن، هنوز به عنوان اثری پرفروش در سراسر دنیا در حال چاپ است.
باک این بار سفری متفاوت دارد، او از محیط انسانها به دنیای وحش میرود. جک لندن در رمان دیگر خود سپید دندان داستان سگ-گرگی را حکایت میکند که از میان گرگان به جهان انسانها وارد میشود. این دو رمان را «رمانهای سگی» جک لندن خواندهاند.
«باک» سگ اهلی و محبوب که در پی ماجراهایی سر از محیط خشن و بیرحم کلوندایک در روزگار هجوم جویندگان طلا به ایالت یوکان درمیآورد. کتاب آوای وحش، گزارشی از سفر به کلاندایک و سرگذشت سگ-گرگی به نام باک بود، که پس از خدمت به اربابها، وفاداریها و نوازش دیدنها و رنج بردنها، در خود، کششی به محیط جنگل احساس میکند و تنها به عشق ارباب مهربانش، در میان انسانها میماند و همین که اربابش به دست گروهی از بومیها کشته میشود، روانه جنگل میشود تا به زندگی اجدادی خود بپیوندد و در میان برادران جنگلی آوای شادی سر دهد.
جک لندن نویسنده آمریکایی خود بارها به سرزمینهای پربرف شمالی سفر کرده بود. او از تجربه سفرهای پرخطرش داستانهایی نوشت که به زبانهای مختلف ترجمه شد و نام او و شخصیتهای آثارش را جاودانه شد و در این رمان نیز مانند رمان سپید دندان شخصیتت سگی را از درون دیده و عشق و دلبستگی او به انسان را به نمایش گذاشته است.
جک لندن (jack london) در خانوادهای تنگدست در سان فرانسیسکو امریکا به دنیا آمد. او تحصیلات رسمی چندانی نداشت و هرچه آموخت، خودش آموخت و بسیاری از آثار ادبی را در کتابخانۀ عمومی اوکلند خواند. بسیاری از داستانهای او با طبیعت و حیات وحش گره خورده است.
جک لندن در سال 1897 با کشتی، همراه با جویندگان طلا به شهر داوسون در یوکان رفت و این سفر پرماجرا در رمانهای او انعکاس یافته است. او در آوای وحش کوشیده است به دنیای رمزآلود سگی وفادار وارد شود و لحظهای جان خود را با جان او همراه کند.
در بخشی از کتاب آوای وحش میخوانیم:
روزی که زندگی باک تغییر کرد، درست مثل همۀ روزهای دیگری شروع شد که او در خانۀ قاضی میلر در کالیفرنیا زندگی میکرد. صبح زود قاضی سرزنده و چابک باک را صدا زد تا با هم به پیادهروی بروند.
«صبح بخیر باک، حال سگ عزیزم چطوره؟» باک در جواب، سر بزرگش را که با موهای خاکستری پوشانده شده بود تکان داد. او جثۀ بزرگش - حدود هفتاد و پنج کیلو - را از پدرش به ارث برده بود؛ سگی از نژاد سنبرنار. اما این مادر اسکاتلندیاش بود که بینی و آروارههای گرگ مانندش را به او بخشیده بود.
باک و قاضی سری به اصطبل و لانۀ سگها زدند؛ جایی که به نظر میرسید سگهای کوچکتر با حسرت به باک نگاه میکنند. دو پسر قاضی که در استخر سرگرم شنا بودند، از باک خواستند درون آب بپرد. ولی او ترجیح داد که سنگین و باوقار در کنار بهترین دوستش پیادهروی کند. آخرین توقف قاضی و باک کنار گلهای باغ بود تا از نزدیک حال و وضع آخرین گلهای فصل پاییز را ببینند. مانوئل، کمک باغبان، با دیدن باک لبخندی زد. تنها او میدانست که این آخرین روز قدم زدن حیوان دستآموز و مغرور در زیر آفتاب گرم املاک قاضی میلر است.
برای خواندن و دانلود کتاب ، کتاب های صوتی ، پادکست به کانال تلگرام ما مراجعه کنید : https://t.me/Bia_ino_Bekhon
آیدی کانال تلگرام : Bia_ino_Bekhon@