تاریخ جهان

معرفی کتاب تاریخ جهان

کتاب تاریخ جهان به قلم کریس هارمن، از چهار میلیون سال پیش و از زمانی که نخستین میمون انسان‌نما روی دو پا شروع به راه رفتن کرده آغاز و تا زمان پیدایش جامعه طبقاتی و دولت شهرها، اتفاقات کره خاکی را تحلیل و بررسی می‌کند.

این اثر طرحی مقدماتی برای تاریخ جهان فراهم می‌کند، طرحی که با آن می‌توانید گذشته را بشناسید و با آن کنار بیایید.

کریس هارمن (Chris Harman)، فعال سیاسی و همچنین عضو کمیته مرکزی حزب سوسیالیست کارگری بریتانیا در کتاب تاریخ جهان (People's History of the World)، با رویکردی تحلیلی به تاریخ پرداخته و نقش افراد یا اندیشه‌هاى ترویجى آنان را نقد و یا رد نمی‌کند. بلکه بر این نکته که فرد به دلیل تکامل مادى پیشین جامعه، شیوه زندگی مردم و ساختاری که دولت‌ها داشتند ممکن است نقش معینى بازى کند، تأکید می‌کند.

بخش دوم کتاب هارمن، جهان باستان را مورد بررسی قرار می‌دهد. امپراطوری‌های بزرگ همچون ایران و یونان و روم و مصر از مباحثی هستند که در این فصل تحلیل می‌شوند. این بخش با ظهور مسیحیت به پایان می‌رسد.

بخش سوم کتاب با نام سده‌های میانه، سال 600 تا 1400 میلادی را می‌کاود. دوران تاریکی و رکود اروپا، ظهور اسلام، امپراطوری بیزانس و تمدن‌های افریقا را به رشته تحریر درآورده و در نهایت فئودالیسم در اروپا آغاز می‌شود.

فصل پنجم نیز وارد سده هجدهم می‌شود و نوزایی و اصلاحات مذهبی را نشان می‌دهد، از عصر روشنگری سخن می‌گوید، پیشرفت علم را بررسی کرده و موضوع برده‌داری و نژادگرایی را واکاوی می‌کند.

فصل آخر این کتاب از سال 1880 شروع می‌شود، جنگ‌های جهانی و انقلاب‌های دو سده اخیر مانند انقلاب روسیه، انقلاب مشروطه ایران و سایر جنگ‌ها را بررسی می‌کند. می‌توان گفت مهم‌ترین گفته‌های هارمن را همین فصل تشکیل می‌دهد.

تاریخ، رخدادهایى که به زندگى کنونى شما انجامیده را نشان می‌دهد. داستان چگونگى به خود آمدن شماست. برای تغییر جهانی که در آن زندگى مى‌کنید به درک تاریخ که کلید کشف راه‌تان است نیاز دارید.

بیست و دو سده پیش یکى از امپراتوران چین برای کسی که براى انتقاد از اکنون، گذشته را دستاویز خود مى‌کردند حکم مرگ صادر کرد. آزتک‌ها در سده پانزدهم هنگام فتح دره مکزیک سعی بر از میان بردن پیشینه دولت‌هاى گذشته داشتند و اسپانیایی‌ها نیز وقتی در سال‌هاى 1620 منطقه را تصرف کردند کوشیدند تمام پیشینه‌هاى آزتک‌ها را از بین ببرند.

در بخشی از کتاب تاریخ جهان می‌خوانیم:

هر دو ژنرال و صاحبان صنایع مى‌توانستند مشاهده کنند که به دست آوردن سرزمین‌هاى دیگر منابع اقتصادىِ در اختیار آنان را افزایش خواهد داد. یک بازتعریف کلى از هدف‌هاى جنگ نه فقط دست‌اندازى یا دفاع کردن از مستعمرات در آسیا و افریقا، که تصرف مناطق، به ویژه مناطق صنعتى یا نیمه صنعتى در اروپا را نیز دربرمى‌گرفت. این براى آلمان به معناى ملحق کردن نواحى تولید سنگ آهن لورن فرانسه، گرفتن مهار بلژیک، اروپاى مرکزى و رومانى و ایجاد یک منطقه نفوذ آلمان در ترکیه و خاورمیانه در حول راه‌آهن برلین بغداد بود.

براى فرانسه به معناى بازپس‌گیرى آلزاس لورن و برقرارى نوعى کنترل بر ناحیه راین‌لند آلمان بود. روسیه نیز الحاق استانبول (که بریتانیا قول آن را در پیمانى سرى داده بود) را مى‌خواست. درست به همان‌گونه که سرمایه‌داران منفرد از راه رقابت اقتصادى درصدد گسترش سرمایه خودشان بودند، گروه‌هایى از سرمایه‌داران به واسطه دولت‌هاى ملى درصدد گسترش سرمایه‌هاى خود از راه رقابت نظامى و جنگ بودند.

بارى، امپریالیسم دیگر فقط در اندیشه مستعمرات نبود، اگرچه آن‌ها هنوز اهمیت خود را داشتند. اکنون امپریالیسم سیستمى کلى بود که در آن هیچ سرمایه‌دارى‌ئى نمى‌توانست بدون کوشش براى گسترش به هزینه دیگران به بقاى خود ادامه دهد سیستمى که منطق آن نظامى کردن کلى و جنگ تمام عیار بود، بدون توجه به آشفتگى‌ها و بى‌نظمى‌هایى که در پى داشت.

آشفتگى‌ها و جابه‌جایى‌ها، اثرات مهمى بر طبقه کارگر، خرده بورژوازى سنتى و دهقانان داشت. در سطوح زندگى مردم تنزل‌هاى ناگهانى و گاه فاجعه‌آمیزى روى مى‌داد.

برای خواندن و دانلود کتاب ، کتاب های صوتی ، پادکست به کانال تلگرام ما مراجعه کنید : https://t.me/Bia_ino_Bekhon

آیدی کانال تلگرام : Bia_ino_Bekhon@