اهل غرق
اين كتاب يك رمان است. اهالي آبادي جُفره- روستايي در ساحل درياهاي جنوب- ، فارغ از دنياي بيرون، از طريق ماهيگيري امرار معاش ميكردند. همنشينان آنها، ساكنان زيباروي دريا- پريان دريايي- و بوسلمه، ساكن زشتروي درياها بود و تمام هم و غم اهالي آبادي پديدار شدن گاه و بيگاه پريان دريايي، عشق آنها به جوانان ماهيگير و خشم و كينة بوسلمه بود. اما با پيدا شدن آدمهايي از مناطق ديگر زمين و آمدن جعبة جادويي، شربت جادويي، كشيده شدن جاده و ساخته شدن پاسگاه و از همه مهمتر وجود مادة سياه و بدبويي كه به آن نفت ميگفتند، نه از ساكنان درياها خبري شد و نه ديگر صداي آواز يا گرية آنها به گوش رسيد. زندگي اهالي جفره در حال دگرگوني بود.
اهل غرق اثر برجسته منیرو روانی پور رمانی است که به سبک رئالیسم جادویی نگاشته شده است.
نویسنده، گذشته و آینده را به هم پیوسته تا ضمن نقد سیاست های کهن، استعمار نو و مجریان آن، ضرورت دگرگونی و عبور از گذشته را نشان دهد.
اساس رمان اهل غرق بر دو مفهوم عشق و سیاست استوار است؛ عشق به زادگاه که نمادی از عشق به میهن است که خود به کنش سیاسی منجر می شود.
خانم روانی پور در این رمان با ترکیب افسانه های بومی منطقه بوشهر همانند داستان پریان دریایی، غول زشت روی دریاها شاهکاری زیبا در سبک رئاللیسم جادویی همسنگ با آثار گابریل گارسیا مارکز خلق کرده است.اهل غرق ماهیان و آدمها با هم ازدواج میکنند. قهرمان اصلی داستان به نام مه جمال دریائی موجودی نیمه انسانی بودن با مادری انسان و پدری ماهی است که در میان مردم زندگی می کند.
در کتاب صوتی اهل غرق ، آدم مرغ دریائی میشود. قطرههای خون کشته شدگان به پرندگان تبدیل میشوند، بهادر از غیبت مادربزرگ دریائی افسرده است، زنان به ماهیان که از غیبت مردانشان غمگیناند غذا میدهند
وقتی دست سیاهی ماه را میپوشاند، زنان آن قدر طبل میزنند تا مهتاب را بازگردانند. آدم حیوان است. و حیوان آدم. و آدم طبیعت و در طبیعت است. با آن حرف می زند. راز و نیاز میکند. هیچ کدام آن یکی را نفی نمیکند. فقط غریزۀ طبیعی است که حکم میکند.
البته در رمان اهل غرق هم همچون سایر آثار نویسنده ، احساسات زنانه و درد مشترک زنان روایت شده است.
خلاصه داستان کتاب اهل غرق
(حاوی اسپیوبل است)
بوسلمه، حاکم زشتروی دریا، درشتترین مروارید دنیا را در دهان ماهی کوچکی گذاشته تا ساکنان زمین، آنان که زیباترین جوان خود را به عنوان نیزن به شادباشی عروسی او میفرستند، مروارید را بیابند و تا ابد از رنج جستجوی نان رها شوند.
خیال آن مروارید درشت و وسوسه زندگی راحت، مردم آبادی را وامیدارد تا با قربانی مهجمال به این آرزو دست یابند.
مهجمال در سفر دریایی، اهل غرق را میبیند که در آرزوی بازگشت به آبادی تلاشی بیهوده میکنند.
عروس بوسلمه به مهجمال دل میبندد و او را به سطح آب میآورد.بوسلمه خشمگین میشود و دریا طوفانی میشود.
زایر احمد به فریب بوسلمه متوسّل میشود و با ریختن خون مهجمال به دریا، دریا آرام میشود.
روزی مردم آبادی، اهل غرق را بر سطح آب میبینند که هر چه تلاش میکنند، به ساحل نمیرسند.
مهجمال راه بلد اهل غرق میشود تا آنها را برگرداند.
در غبّه، مه جمال با بوسلمه گلاویز میشود و یکی از مردگان آبهای خاکستری به آبی دریایی میگوید که مه جمال در درگیری با بوسلمه غرق شده است.
آبی در جستوجوی مه جمال به آبادی میآید و به دنبال او تکتک خانهها را میگردد، امّا وقتی مهجمال را در محاصرة آبادی میبیند، به رسم عاشقان صادق میرود تا مهجمال بماند و زندگی کند.
زایر دخترش خیجو را به عقد مه جمال در میآورد.
در ادامه کتاب صوتی اهل غرق ، روزی سه مرد مو بور با قایق از دریا به خشکی میآیند و برای آبادی شکلات و جعبه جادو (رادیو) میآورند.
بچّة خیجو در شکم هشدار خطر میدهد، امّا به او وقعی نمینهند.
صدای مرد کپکپی سوار توجّه آبادی را به خود جلب میکند.
ابراهیم پلنگ مردان آبادی را به شهر میبرد و در میتینگهای سیاسی شرکت میکنند. مردان آبادی به زندان میافتند.
برای خواندن و دانلود کتاب ، کتاب های صوتی ، پادکست به کانال تلگرام ما مراجعه کنید : https://t.me/Bia_ino_Bekhon
آیدی کانال تلگرام : Bia_ino_Bekhon@